از ستاره گانِ معلق به ستون های
آسمان شنیده م ...
مرا به یاد خواهی آورد
آن هنگام ک انعکاسِ عصیان
در کوهها
در لابلای درختانی ک به سمت مغرب خمیده ند
در فضای بسته ذهنت میپیچد
و زمستان سایه انجمادش را
به رخِ دریچه ها
پنجره های ناتوان
میکشد ....
آرام و مطمئن
با قلم مویِ صبر
صفحه خاکستریِ سرنوشت را
به رنگ عشق نقاشی ...
و خاطراتِ نیمه جان و خسته را
در مسیر باد
به دستِ فراموشی میسپارم
برچسب : نویسنده : cpretext4 بازدید : 67