طلوعی دوباره....

ساخت وبلاگ

میچرخم بر مدارِ پایدارِ خویش 

تا ساده ترین کلامت 

سرگیجه های حیرانی م را 

به طلوعی دوباره بکشاند 

در اقیانوسِ نگاهت غرق شده م 

گم گشته ای ک در بیکران افقِ سرخ گون

پیدا نمیکند خود را .

مینویسم....

از پرسه های لحظاتی 

ک تعبیر تمام دلتنگی های من ست 

از آینده دوری.....

 ک اشکالِ تنهاییم را 

در بی وزنیِ اشعار

تکرار کنان 

هر شب 

هر روز 

بر شانه پنجره های عزلت 

زمزمه میکند .


کاش بشود......
ما را در سایت کاش بشود... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cpretext4 بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 15:12