میچرخم بر مدارِ پایدارِ خویش
تا ساده ترین کلامت
سرگیجه های حیرانی م را
به طلوعی دوباره بکشاند
در اقیانوسِ نگاهت غرق شده م
گم گشته ای ک در بیکران افقِ سرخ گون
پیدا نمیکند خود را .
مینویسم....
از پرسه های لحظاتی
ک تعبیر تمام دلتنگی های من ست
از آینده دوری.....
ک اشکالِ تنهاییم را
در بی وزنیِ اشعار
تکرار کنان
هر شب
هر روز
بر شانه پنجره های عزلت
زمزمه میکند .
برچسب : نویسنده : cpretext4 بازدید : 35